جنگل های هیركانی پیشینه یك تاراج
فاما كیش: چند سال پیش تصویری از مرز ایران و جمهوری آذربایجان در فضای مجازی منتشر گردید. تصویری غم انگیز از گردنه حیران آستارا كه نشان می داد جنگل های آن سوی مرز سالم و دست نخورده باقی مانده، اما جنگل های این سو حدودا محو و نابود شده است. اما دلیل نابودی جنگل های ایران چیست؟ و این روند از چه زمانی شروع شده است؟
در ۳۰ شهریور ۱۲۵۹ خورشیدی یعنی اواسط دوران سلطنت ناصرالدین شاه گزارشی از وضعیت جنگل های آستارا در روزنامه اختر منتشر گردید. در قسمتی از این گزارش آمده است: " اهالی طالش و روس و گالش از آن طرف سرحد یعنی از خاك روس گذشته، درختان بسیار بزرگ و قوی را كه طبیعت چندین سال پرورش داده بدان بلندی رسانده است، بی هیچ مانع و مزاحمی بریده به سمت خاك روس نقل نموده به واپورهای روس می فروشند... خیلی از جاهای این سوی رودخانه (آستاراچای) كه داخل خاك ایران است بالمره خالی مانده، جنگل را به وضع زمین بایر درآورده اند."
همین روزنامه شانزده سال بعد در ۲۴ خرداد ۱۲۷۵ در گزارش دیگری می نویسد: " تمامی جنگل های ایران بی صاحب تر از علف بیابان افتاده، هر كس هر چه می خواهد می برد، مانعی نیست... در سمت آستارا كه سرحد روس و ایران است هر دو طرف جنگلی است. در طرف روس احدی را قدرت آن نیست كه برگی از درختی برگیرد، ولی در سمت ایران تبعه داخله سهل است، اجانب نیز بی مؤاخذه و پرسش كسی به جنگل ها ریخته، درختان قوی هیكل را به ضرب تیشه و تبر قطع كرده، بدانسوی نقل می دهند... وقوع این حالات را از بیست سال قبل بر این به دفعات در صفحات اختر نوشته، به دولت و ملت ضرورت محافظت جنگل های مذكور را یادآوری نموده بودیم. افسوس كه به خرج هیچ كدام نرفت. گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است."
این اسناد تاریخی به طرزی حیرت آور تصویر آشنایی را در ذهنمان تداعی می كند. گو اینكه پس از گذشت صد و چهل سال گوش همان گوش و ناله همان ناله است.
كشور ما در این مدت سه نظام سیاسی مختلف را تجربه كرده است، ولی ظاهرا عامل نابودی جنگل ها همواره ثابت مانده. اما این عامل چیست؟ به راستی چرا جنگل هایمان از دست می روند؟
به تاریخ برگردیم؛ سلاطین قاجار دست كم از سال ۱۲۳۱ خورشیدی جنگل های شمال را به صورت ده ساله اجاره می دادند. شخص اجاره كننده با قطع گسترده درختان و فروش و صادرات چوب آن به درآمد می رسید. مرور مطبوعات قرن نوزدهم ایران نشان داده است جنگل های هیركانی در نگاه دولتمردان آن زمان چیزی جز منبعی برای درآمد نبود. قرن بیستم نیز با تمام فراز و نشیب هایش نتوانست این نگاه را تغییر دهد. گو اینكه ملی شدن منابع طبیعی، ایجاد ادارات عریض و طویل، تصویب قوانین گوناگون و اقداماتی از این قبیل نه در جهت حفاظت از جنگل ها بلكه در امتداد كنترل بیشتر دولت بر منابع مالی اش بوده است. ثبت جهانی جنگل های هیركانی، طرح تنفس جنگل ها و خبرهای امیدوار كننده ای مانند این هیچ گاه از سطح كاغذ و فضای مجازی فراتر نمی رود. آنچه در دنیای واقعی در حال وقوع است ادامه همان روندی است كه از دو قرن پیش شروع شده. ایران در اوایل قرن نوزدهم بخش كوچكی از جنگل های هیركانی را در جنگ با همسایه شمالی از دست داد. اما تاریخ نشان داد تنها آنچه از دست رفته بود باقی ماند و آنچه باقی مانده بود از دست رفت. توقف این روند در آینده نزدیك بسیار بعید به نظر می آید. هر چند با نگاهی به آن سوی مرز همچنان كورسوی امیدی در دلمان روشن می ماند؛ اگر كشور همسایه توانسته جنگل های خودرا حفظ كند، چرا ما نتوانیم؟
*فعال محیط زیست
۲۳۵۲۳۲
منبع: فاما كیش
این مطلب فاما کیش را پسندیدید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب